به آهستگی..

صرفن خزعبلات.

پیام های کوتاه
  • ۲۵ اسفند ۹۵ , ۲۱:۵۱
    1576
  • ۱ شهریور ۹۵ , ۱۲:۴۱
    1447
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۲۰:۰۰
    1400
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۰۲:۲۹
    1399
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۰۱:۲۱
    1398
  • ۲۸ ارديبهشت ۹۵ , ۱۱:۲۲
    1363
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۵ , ۱۴:۵۱
    1361
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۵ , ۱۱:۴۹
    1356
  • ۱ ارديبهشت ۹۵ , ۲۲:۴۴
    1334
  • ۲۰ فروردين ۹۵ , ۲۰:۲۴
    1317
بایگانی
آخرین مطالب

1382

سه شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۲۴ ق.ظ

یک سنگی، سنگینی چیزی روی دلمه که نمیره. که نفس کشیدنو برام سخت می کنه. که نمیدونم چیه. غم هست. اما یه چیزی بیشتر از غم هم هست. اصلن انگار یه حضور فیزیکی داره انقدر که سنگینه. شب هست. روز هست. نمیره. با گریه نمیره. با خواب نمیره. با قرص نمیره. هست. دائم هست. و من نمیدونم باید چکار کنم. همیشه هست و من در مقابلش ناتوان و عاجزم. منو پر می کنه هر روز و من هیچ کاری ازم بر نمیاد. نفس کشیدن به انرژی بی سابقه می خواد ازم. انگار که کوه کندن. 


۹۵/۰۳/۱۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی