what you end
up remembering isn‟t always the same as what you have
witnessed.
the Sense of an Ending.
۰ نظر
۲۸ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۱۷
نشستیم توی حیاط کافه. خلوت و دنجه. من انعکاس خودم رو می بینم رو شیشه های در ورودی کافه. با شال قرمز. فکر می کنم با خودم که این تصویر چه خوبه. منم. خودمم. با شال قرمز. روی یک سطح. سطحی. صاف. بدون هیچ موجی. بدون هیچ عمقی.