صبح پنج شنبه تنها سر کار بودن هم خودش یه مرحله از بزرگ شدن و البته بدبخت بودنه.
صبح پنج شنبه تنها سر کار بودن هم خودش یه مرحله از بزرگ شدن و البته بدبخت بودنه.
کاش میشد از این اول ها و اخرهای پر از درد و رنج گذشت و فقط میانه ها را نگه داشت.
ما در شریک شدن جهان مون- جهانی که فقط خودمون توش زندگی می کنیم و اتفاقن و در کمال تعجب دوستش هم داریم- با دیگران همیشه شکست خوردیم. همیشه. با این همه دست از تلاش برای نشون دادن این جهان به دیگران برنداشتیم و هر بار مثل یه مخترع مغرور پز حهانمون رو به دیگران دادیم و هر بار، درست موقع آزمایش همگانی، جهانمون دست از زیبا و دوست داشتنی بودن برداشته.
سریال خوبه. سریال می بینیم.
( Denying phase? damn right!)
(لازمه خاطر نشان کنم که رسیدم به سریالای دهه 90؟)