به آهستگی..

صرفن خزعبلات.

پیام های کوتاه
  • ۲۵ اسفند ۹۵ , ۲۱:۵۱
    1576
  • ۱ شهریور ۹۵ , ۱۲:۴۱
    1447
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۲۰:۰۰
    1400
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۰۲:۲۹
    1399
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۰۱:۲۱
    1398
  • ۲۸ ارديبهشت ۹۵ , ۱۱:۲۲
    1363
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۵ , ۱۴:۵۱
    1361
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۵ , ۱۱:۴۹
    1356
  • ۱ ارديبهشت ۹۵ , ۲۲:۴۴
    1334
  • ۲۰ فروردين ۹۵ , ۲۰:۲۴
    1317
بایگانی
آخرین مطالب

۲۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است


حرفای نگفته؛ خفه کننده ان.



۰ نظر ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۵۸

احساس می کنم آدما عکس و فیلم می گیرن که به خودشون یا بقیه ثابت کنن توی یه زمان خاصی توی یه مکان خاصی حضور داشتن.


۰ نظر ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۵۷


.today. today I get to feel miserable


۱ نظر ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۰۵

زندگی سرعت گرفته...


۰ نظر ۲۸ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۵۹

«ب» میخواهد میس زی را وردارد ببرد کنسرت دنگ شو؛ مبادا که میس زی بالاخره رفتنی شود و حسرت دوتایی کنسرت رفتن بماند روی دلشان.



"بعدا اضافه شد نوشت":

دوست میداشتیم بچه های دنگ شو را.



۰ نظر ۲۷ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۳۳

میس زی از صبح در حال تلاش و تکاپو بوده و الان اراده کرده است ولو شود پای فیلم و لب تاب و تا خود فردا صبح از روی کاناپه بلند نشود.


۰ نظر ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۱۵

ولیعصر رو آروم میام پایین. خوبم. آرومم. رفقای قدیمی رو دnیم بعد مدت ها.  مغازه ها و دستفروشا و شلوغی رو رد می کنم با خستگی و لبخند..... بعد از مدت ها وقت دارم که بدون دغدغه و عذاب وجدان، به چیزای کوچیک و کم اهمیت فکر کنم. فکر می کنم به اینکه می تونم برای «ب» چه کادوی هیجان انگیزی بخرم. به اینکه روز دفاع باید چی بپوشم. به اینکه چه خوشحالم که پاییز داره از راه میاد و من میتونم از این به بعد کلی پیاده روی کنم...




۰ نظر ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۴۵

 میگه زن‌ها یادشون رفته که به صرف «بودن» احساس ارزشمندی بکنن؛ خودشون و ارزششون رو وابسته کردن به «انجام دادن».




۱ نظر ۲۳ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۴۳

!After a really looong time; I feel good about myself

۰ نظر ۲۲ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۳۲
داره تموم میشه. داره تموم میشه. داره تموم میشه.

۰ نظر ۲۱ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۱۵