به آهستگی..

صرفن خزعبلات.

پیام های کوتاه
  • ۲۵ اسفند ۹۵ , ۲۱:۵۱
    1576
  • ۱ شهریور ۹۵ , ۱۲:۴۱
    1447
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۲۰:۰۰
    1400
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۰۲:۲۹
    1399
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۰۱:۲۱
    1398
  • ۲۸ ارديبهشت ۹۵ , ۱۱:۲۲
    1363
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۵ , ۱۴:۵۱
    1361
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۵ , ۱۱:۴۹
    1356
  • ۱ ارديبهشت ۹۵ , ۲۲:۴۴
    1334
  • ۲۰ فروردين ۹۵ , ۲۰:۲۴
    1317
بایگانی
آخرین مطالب

1057

شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۳۱ ق.ظ
من به درخت ها فکر می کنم. به اینده تکراری درخت ها فکر می کنم. به هرس شدن هر سال و هر فصل شون. به بیهودگی ابدی شون. الف حرف می زنه و من خیره م به درخت های رو به رو.  به فرارشون از نظم و ترتیب. نمی تونم دل بدم به حرفای الف. به منطق الف. به قشنگی درختایی فکر می کنم که اسماشونو بلد نیستم. الف هم بلد نیست. احساس می کنم زنده موندنم به سادگی به این حقیقت بستگی داره که به درختا فکر کنم. نمی تونم. نمی تونم تمرکز کنم رو این واقعیت که الف نمی فهمه من اینجا نشستم و دارم به درخت ها فکر می کنم.  و گر نه باید بلند شم و بهش بگم او هانی. یو دنت گت ایت. یو نور ویل . و بعد برم. اونوقت دیگه نمی تونم به درختا فکر کنم. و اگر به درخت ها فکر نکنم غمگین میشم. پس مچاله میشم روی نیمکت. وانمود می کنم دارم به حرفای الف گوش میدم و به درختا فکر  می کنم.
۹۴/۰۵/۲۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی