به آهستگی..

صرفن خزعبلات.

پیام های کوتاه
  • ۲۵ اسفند ۹۵ , ۲۱:۵۱
    1576
  • ۱ شهریور ۹۵ , ۱۲:۴۱
    1447
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۲۰:۰۰
    1400
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۰۲:۲۹
    1399
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۰۱:۲۱
    1398
  • ۲۸ ارديبهشت ۹۵ , ۱۱:۲۲
    1363
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۵ , ۱۴:۵۱
    1361
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۵ , ۱۱:۴۹
    1356
  • ۱ ارديبهشت ۹۵ , ۲۲:۴۴
    1334
  • ۲۰ فروردين ۹۵ , ۲۰:۲۴
    1317
بایگانی
آخرین مطالب

1022

يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۰۱ ب.ظ
نگرانم. خسته م. احساس حماقت می کنم. احساس می کنم خودمو درگیر هدفی کردم که بدجور ناممکنه. واقعیت ها رو گذاشتم کنار و چسبیدم به یه کار نشدنی. الان زمانیه که همه می تونن منو متهم کنن به بچگی و من بچگی نمی کنم. من بسیار عاقلم. باید باشم. دلم میخواد بخوابم. بخوابم و بیدار که بشم همه چیز گذشته باشه. من چهل سال داشته باشم. اتفاق های خوب یا بد افتاده باشن و من با اطمینان بدونم باید خودکشی کنم یا نه.
۹۴/۰۴/۲۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی