به آهستگی..

صرفن خزعبلات.

پیام های کوتاه
  • ۲۵ اسفند ۹۵ , ۲۱:۵۱
    1576
  • ۱ شهریور ۹۵ , ۱۲:۴۱
    1447
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۲۰:۰۰
    1400
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۰۲:۲۹
    1399
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۰۱:۲۱
    1398
  • ۲۸ ارديبهشت ۹۵ , ۱۱:۲۲
    1363
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۵ , ۱۴:۵۱
    1361
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۵ , ۱۱:۴۹
    1356
  • ۱ ارديبهشت ۹۵ , ۲۲:۴۴
    1334
  • ۲۰ فروردين ۹۵ , ۲۰:۲۴
    1317
بایگانی
آخرین مطالب

2042

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۵۷ ب.ظ

کاش که این تصویر خراب نمی شد. نمیدونم که در تمام این سال ها بودی یا نه. نمیخوام فکر می کنم که سالهاست در اشتباهم؛ در توهمم. ترجیح میدم که فکر کنم ناگهانی اینطور پشتم رو خالی کردی..همه چیز قابل تحمل بود تا اون لحظه ای که حس می کردم هستی..چقدر که همه چیزو صرف تصور بودنت متفاوت می کرد...

مهمونی اخر رو یادته... حس فردای اون مهمونی رو دارم..منگی و مستی رفته بود و پرده ها یکی یکی می رفت بالا ... و تصویری که یک هو خورد زمین و هزار تکه شد... 

 

اون لحظه هم نمی دونم از دست کی عصبانی تر بودم؛ خودم که برای اولین بار شادی رو باور کرده بودم یا «ی» که شادی رو ازم گرفته بود. 

الان هم نمیدونم از کی عصبانی ترم. تو؛ که دیگه نیستی یا خودم که فکر می کردم هستی؛ می مونی. 

 

کاش که میذاشتی این تصویر باقی بمونه. تصویری از روزهای خوب. تصویری از امید؛ هر چند سخت. هر چند دیر. 

 

 

۰۰/۰۳/۱۹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی