کسی چه می داند
شاید همین لحظه زنی
برای مرد سیاستمدارش می رقصد
یا پیانو می زندو
آواز می خواند
وجلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد
کسی چه می داند
شاید تنها شرط معشوقه ی هیتلر
به خاک وخون کشیدن دنیا بود
کسی سر از کار زن ها در نمی آورد
با سکوت شان شعر می خوانند
بالب هاشان قطعنامه صادر می کنند
باموهاشان جنگ می طلبند
باچشم هاشان صلح
کسی چه می داند
شاید آخرین بازمانده ی دنیا
زنی باشد
که باشیطان تانگو می رقصد
سیاوش شمشیری