به آهستگی..

صرفن خزعبلات.

پیام های کوتاه
  • ۲۵ اسفند ۹۵ , ۲۱:۵۱
    1576
  • ۱ شهریور ۹۵ , ۱۲:۴۱
    1447
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۲۰:۰۰
    1400
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۰۲:۲۹
    1399
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۰۱:۲۱
    1398
  • ۲۸ ارديبهشت ۹۵ , ۱۱:۲۲
    1363
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۵ , ۱۴:۵۱
    1361
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۵ , ۱۱:۴۹
    1356
  • ۱ ارديبهشت ۹۵ , ۲۲:۴۴
    1334
  • ۲۰ فروردين ۹۵ , ۲۰:۲۴
    1317
بایگانی
آخرین مطالب

۱۹ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

باید فکر کنم. باید به همه چیزهایی که تمام این مدت پشت گوش مینداختم فکر کنم و دربارشون تصمیم بگیرم. انگار تو این نقطه دیگه نمیشه زندگی رو کجدار و مریز زندگی کرد. باید تصمیم بگیرم و این منو به شدت می ترسونه.



۰ نظر ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۱۰

..It just hit me today; I won't see him ever again


۰ نظر ۱۰ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۴۹

فکر می کنم واقعن ظرفیتم برای گرفتن ایمیلای ریجکشن و تموم شدن دوستی های چند ساله تموم شده باشه...

۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۲۸
فکر می کنم باید همه دانشمو درباره همه چی بذارم پشت در کمد و درو محکم ببندم. شاید مغزمو بتونه یکم هوا بخوره.

۰ نظر ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۰۴

خوابشو دیدم..


۰ نظر ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۱۱

چای تلخ و سیاه از صبح مونده.


۰ نظر ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۴۷

خرابی و ویرانی بیشتر در راهه..


۰ نظر ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۵

امروز تو خیابون یه پسر بچه با اتوبوس مسابقه گذاشته بود و از تو پیاده رو پا به پای اتوبوس می دوید. از شانس بدش اتوبوس خورد به چراغ سبز و ازش رد شد.

من تمام مدت داشتم مثل این پیرزنای ترشیده به این فکر می کردم که من دیگر هیچ وقت نمیتونم اینقدر سرخوشانه بدوم.


۰ نظر ۰۳ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۲۶

اندر احوالات ما؛

فردا سراغ من بیا



۰ نظر ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۴۶