یعنی فقط دانشجوی غریبی مثل من میتونه بره بشینه ردیف اول کلاس، با جدیت شروع کنه به جزوه نوشتن و سوال پرسیدن از استاد، بعد هنوز بیست دقیقه از کلاس نگذشته با یه تک زنگ طوری از کلاس و حتا دانشگاه- به مدت یک هفته- بپره بیرون که انگار هیچ وقت اسم هیچ کلاس و درسی به گوشش نخورده!
و تازه وقتی استادو تو حیاط می بینه یک احوالپرسی گرم هم باهاش بکنه!