به آهستگی..

صرفن خزعبلات.

پیام های کوتاه
  • ۲۵ اسفند ۹۵ , ۲۱:۵۱
    1576
  • ۱ شهریور ۹۵ , ۱۲:۴۱
    1447
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۲۰:۰۰
    1400
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۰۲:۲۹
    1399
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۰۱:۲۱
    1398
  • ۲۸ ارديبهشت ۹۵ , ۱۱:۲۲
    1363
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۵ , ۱۴:۵۱
    1361
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۵ , ۱۱:۴۹
    1356
  • ۱ ارديبهشت ۹۵ , ۲۲:۴۴
    1334
  • ۲۰ فروردين ۹۵ , ۲۰:۲۴
    1317
بایگانی
آخرین مطالب

You might die at any given moment. 



۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۲۲
رفت در ظلمت غم این شب و شب های دگر هم..

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۲:۳۱

خسته است. دلش هیجان می خواد.


۱ نظر ۱۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۱:۲۴
Operating at the edges of your ability...

۰ نظر ۱۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۱۸

مقاله نوشتن خر است.


۰ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۴۰

دارم یه سریال می بینم و با خودم فکر می کنم روابط کاراکتراش چقدر پیچیده و رقت بار و دیسفانکشناله. زیر سی ثانیه طول می کشه که بفهمم روابط خودم با یه سری از اطرافیانم همونقدر پیچیده و رقت بار و دیسفانکشناله.

۰ نظر ۱۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۱۸

وا رفتن پشت میز کتابخونه.


۰ نظر ۱۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۶:۴۹

من چقدر از این شب ها داشتم؟

- متاسفانه زیاد. خیلی زیاد.


۰ نظر ۰۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۳۹
عصبی ام.

۰ نظر ۰۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۳۹

تازه به این نتیجه رسیدم که نمیدونم. نه تنها نمیدونم چه اتفاقی قراره بیفته، بلکه حتی نمیدونم دلم میخواد چه اتفاقی بیفته.


۰ نظر ۰۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۴۴