276

گویا این خرده مصیبت هایی که من دارم واسه ملت سرگرم کننده است.

275

وقتی ادم می میره تکلیف رازا و حرف ها و کارای پنهانیش- در واقع زندگی واقعی اش- که هیچکس چیزی ازش نمی دونسته  چی میشه؟!

274

-  میدونی بیست و دو سالگی مناسب چه کاریه؟ - چه کاری؟ - اشتباه کردن!

273

دروغ گفتم.به همین سادگی. واصلن حوصله ندارم که از دست خودم عصبانی باشم.برای سال های زیادی بودم و الان فقط دلم می خواد آدم غمگینی رو که تو آینه است بغل کنم و بهش بگم اشکال نداره عزیزم،هیچ اشکالی نداره.زندگیتو بکن!

272

اون ادمی که ازت می پرسه  چی می بینی اصلن واسش مهم نیست که تو داری چی می بینی.فقط می خواد بدونه اونو می بینی!

271

باید یک هفت هشت روز بخوابم.

270

میل شدید به گریه...  در اماکن عمومی. به ویژه تاکسی.

269

!I feel traumatized!

268

Kill me,kill me now!

267

مسئله اینجاست که من حوصله این همه پیچیدگی رو ندارم.دلم وضع سابقو می خواد. قبلنا همه چیز خیلی ساده تر بود! یا حداقل من نفهم تر بودم!