سفر. خستگی سفر و بی برنامگی.
۰ نظر
۱۸ آذر ۹۶ ، ۱۶:۴۷
بعد از چند روز واقعن سخت، تمام روز داشتم به این فکر می کردم که امشب میتونم بیام خونه و هیچ کاری نکنم.
:)
میگه کوه حس داره. باید پاهاتو با مهر بذاری روش. می فهمه اگر بهش بی مهری کنی. برای همینه که خلیلیا تو کوه میخورن زمین.
آماده شده یک سخنرانی بلند بالا بکنه از اینکه جهان باید متحد و یک شکل فقط از زبان انگلیسی استفاده کنه..من همونطور که دارم بهونه ای می تراشم برای رفتن، با خودم فکر می کنم که درد و بلای یک بیت- که گاهی یک بیتش هم از سر همه ما زیاده- از سعدی بخوره توی سر امثال ایشون.