کارهای دشخوار.
A clown who takes to drink falls faster than a drunk tile-layer topples off a roof.
نمی فهمم چرا همچین دروغی به خودم گفتم و نمی دونم چرا دارم ادامه اش میدم. انگار نمیخوام باور کنم که این جریان چه تاثیر احمقانه عمیقی روم گذاشته. اخ. مثل این نوجوون های تازه بالغی شدم که غرورشون اجازه نمیده واقعیت رو ببینن. باید دست بردارم ولی. باید.
پی اس:
the actual question is how the hell I made it this deep into this shitty experience.
اگر من از این هفته جون سالم به در ببرم، قطعن تا در میکده شادان و غزلخوان میدوم.
پی اس: دو یو نو اِنی میکده درست و حسابی اِروند؟
هفته بعد اضافه شد نوشت:
قسمت نبود که تا در میکده شادان و غرلخوان بدوم انگار.