به آهستگی..

صرفن خزعبلات.

پیام های کوتاه
  • ۲۵ اسفند ۹۵ , ۲۱:۵۱
    1576
  • ۱ شهریور ۹۵ , ۱۲:۴۱
    1447
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۲۰:۰۰
    1400
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۰۲:۲۹
    1399
  • ۱۶ تیر ۹۵ , ۰۱:۲۱
    1398
  • ۲۸ ارديبهشت ۹۵ , ۱۱:۲۲
    1363
  • ۲۶ ارديبهشت ۹۵ , ۱۴:۵۱
    1361
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۵ , ۱۱:۴۹
    1356
  • ۱ ارديبهشت ۹۵ , ۲۲:۴۴
    1334
  • ۲۰ فروردين ۹۵ , ۲۰:۲۴
    1317
بایگانی
آخرین مطالب

 

So I have done everything right this time. I DESERVE A LITTLE BIT OF FUN...Even you have to admit...

 

۰ نظر ۱۲ دی ۹۸ ، ۱۱:۰۲

.Finally, a peaceful afternoon at home

 

 

 

۰ نظر ۰۶ دی ۹۸ ، ۱۷:۱۳

کارت های داخل کیف پولمو ریختم بیرون که دنبال عکس بگردم برای فردا. کارت اون استاد هندیه رو هنوز دارم. 

 

 

۰ نظر ۰۱ دی ۹۸ ، ۰۹:۱۰

ترس.

 

 

 

۰ نظر ۲۳ آذر ۹۸ ، ۰۹:۴۱

به یاد اون روزایی که این تاریخا یه معنایی داشت.

 

 

۰ نظر ۱۶ آذر ۹۸ ، ۰۸:۵۳

بخشی از مغزم بهم میگه که من به قصه بهتری نیاز دارم. و فکر که می کنم می بینم من هیچ وقت قصه خوبی نداشتم... این طور فکر نکن که قصه خوبی می خوام برای گفتن به دیگران..نه.. تنها دلیلی که قصه خوبی میخوام اینه که به خودم یاداوری کنم که قصه های خوب برای من و ما ممکن اند... که اصلا قصه های خوب ممکن اند...

باید منتظر یک قصه خوب بمونم یا تن بدم به همین قصه های همیشگی؟

 

۱ نظر ۱۱ آذر ۹۸ ، ۰۹:۰۳

 

And then, What do you say to death?

 

 

 

۰ نظر ۰۳ آذر ۹۸ ، ۱۲:۲۵

فکر می کنم این درجه از آه و نفرینایی که بلدم دیگه جوابگو نیست. باید بد و بیراه گفتن یاد بگیرم...

 

 

پی اس بی ربط:

صدام قطع شده. بسیار خسته ام و هفته کاریم تازه از فردا شروع میشه.

 

 

۰ نظر ۲۶ آبان ۹۸ ، ۲۲:۱۴

 

!Look at me. waking up at 6 am. meditating. trying to eat like a normal human; 3 meals a day and well balanced ones

 

 

 

 

۰ نظر ۰۹ آبان ۹۸ ، ۲۲:۱۳

 

!!!The new job is kind of fun

 

 

 

 

 

۰ نظر ۰۶ آبان ۹۸ ، ۱۴:۵۸